انما المؤ منون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم و اذا تلیت و علیهم ایاته زادتهم ایمانا و على ربهم یتو کلون الذین یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون اولئک هم المؤ منون حقا لهم درجات عند ربهم و مغفرة و رزق کریم
مؤ منان کسانى هستند که هرگاه خدا نزد آنها یاد شود دلهاى آنها مى ترسد و هرگاه آیات خدا بر آنها تلاوت شود
ایمانشان بیشتر مى گردد و بر پروردگار خود توکل مى کنند، آنان که نماز را بپا مى دارند و از آنچه به آنها داده ایم
انفاق مى کنند و مؤ منان حقیقى آنها هستند، براى آنان درجات (فوق العاده اى ) نزد پروردگارشان است و براى آنها آمرزش و روزى بى نقص و عیب است .
(انفال ، 2 تا4)
ایمان آوردگان راستین تنها کسانى هستند که چون نام و یاد خدا به میان آورده شود دلهایشان ترسان گردد
و از عدالت و دادگرى و حسابرسى و کیفر و قدرت او بترسند، و هرگاه آیات او بر آنان تلاوت گردد و از نعمتها و فزون بخشىها
واحسانها و بخشایش و پاداش پرشکوه وى یاد شود به آرامش خاطر پرکشند و بر ایمانشان بیفزاید؛
درست همانگونه که مىفرماید: «ألا بذکر الله تطمئن القلوب». آگاه باش که با یاد و نام بلند خدا، دلها و قلب ها به ساحل آرامش مىرسد.
با این بیان آن گونه که برخى پنداشتهاند، میان این دو آیه ناسازگارى نیست؛ چرا که ترس از خدا به مفهوم ترس از کیفر اوست و اطمینان و آرامش دل، در پرتو یاد نمودن بخشایش و مهر اوست؛ و این دو باهم سازگارند.
نکته دیگر این که ایمان آوردگان هنگامى که به یاد نعمتها و آمرزش خدا مىافتند، با حسن ظنّ به او، آرامش خاطر مىیابند و زمانى که به یاد گناهان خویش مىافتند ناراحت و پریشان خاطر مىشوند. به هرحال واژه «وجل» به مفهوم ترسى است که با اندوه همراه است.
وَاِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ ایاتُهُ زادَتْهُمْ ایمانًا
و هنگامى که قرآن بر آنان تلاوت گردد بر یقین و ایمانشان مىافزاید.
و به این ترتیب پیوندى میان آگاهى و خوف ، همواره بر قرار است ، بنابراین اشتباه است ، که ما سرچشمه خوف و خشیت را تنها عدم انجام وظایف و مسئولیتها بدانیم.
سپس دومین صفت آنها را چنین بیان مى کند: آنها همواره در مسیر تکامل پیش مى روند و لحظه اى آرام ندارند، و هنگامى که آیات خدا بر آنها خوانده شود بر ایمانشان افزوده مى شود (و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا)
نمو و تکامل ، خاصیت همه موجودات زنده است ، موجود فاقد نمو و تکامل یا مرده است و یا در سراشیبى مرگ قرار گرفته ، مؤ منان راستین ، ایمانى زنده دارند، که نهالش با آبیارى از آیات خدا روز بروز نمو بیشتر و گلها و شکوفه ها و میوه هاى تازه ترى پیدا مى کند، آنها همچنان مردگان زنده نما در جا نمى زنند، و در یک حال رکود و یکنواختى مرگبار نیستند، هر روز که نو مى شود فکر و ایمان و صفات آنها هم نو مى شود.
سومین صفت بارز آنها این است که تنها بر پروردگار خویش تکیه و توکل مى کنند (و على ربهم یتوکلون ).
افق فکر آنها آنچنان بلند است که از تکیه کردن بر مخلوقات ضعیف
و ناتوان هر قدر هم به ظاهر عظمت داشته باشند، ابا دارد، آنها آب را از سرچشمه مى گیرند و هر چه مى خواهند و مى طلبند، از اقیانوس بیکران عالم هستى ، از ذات پاک پروردگار مى خواهند، روحشان بزرگ و سطح فکرشان بلند، و تکیه - گاهشان تنها خدا است.
اشتباه نشود مفهوم توکل آنچنانکه بعضى از تحریف کنندگان پنداشته اند، چشمپوشى از عالم اسباب و دست و روى دست گذاشتن و به گوشه اى نشستن نیست ، بلکه مفهومش خود سازى و بلند نظرى و عدم وابستگى به این و آن و ژرفنگرى است ، استفاده از عالم اسباب جهان طبیعت و حیات ، عین توکل بر خدا است ، زیرا هر تاءثیرى در این اسباب است به خواست خدا و طبق اراده او است.
پس از ذکر این سه قسمت ، از صفات روحانى و نفسانى مؤ منان راستین مى گوید: آنها در پرتو احساس مسئولیت و درک عظمت پروردگار و همچنین ایمان فزاینده و بلندنگرى توکل ، از نظر عمل داراى دو پیوند محکمند، پیوند و رابطه نیرومندى با خدا و پیوند و رابطه نیرومندى با بندگان خدا آنها کسانى هستند که نماز را (که مظهر رابطه با خداست ) بر پا مى دارند و از آنچه به آنها روزى داده ایم در راه بندگان خدا انفاق مى کنند (الذین یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون ).
تعبیر به اقامه نماز (به جاى خواندن نماز) اشاره به این است که نه تنها خودشان نماز مى خوانند بلکه کارى مى کنند که این رابطه محکم با پروردگار همچنان و در همه جا بر پا باشد، و تعبیر مما رزقناهم (از آنچه به آنها روزى داده ایم ) تعبیر وسیعى است که تمام سرمایه هاى مادى و معنوى را در بر مى گیرد، آنها نه تنها از اموالشان بلکه از علم و دانششان ، از هوش و فکرشان ، از موقعیت و نفوذشان و از تمام مواهبى که در اختیار دارند در راه بندگان خدا مضایقه نمى کنند
د رجاتى که میزان و مقدار آن تعیین نشده و همین ابهام دلالت بر فوقالعادگى آن دارد.
به علاوه آنها مشمول مغفرت و رحمت و آمرزش او خواهند شد (و مغفرة ) و روزیهاى کریم یعنى مواهب بزرگ و مستمر و همى شگى که نقص و عیبى در آن راه ندارد و حد و حسابى براى آن نیست در انتظارشان مى باشد (و رزق کریم ) براستى ما مسلمانان که دم از اسلام مى زنیم و گاهى آنچنان خود را طلبکار از اسلام و قرآن مى دانیم که از روى نادانى گناه عقب ماندگیها را به گردن اسلام و قرآن مى افکنیم ، آیا اگر ما تنها مضمون این چند آیه را که روشنگر صفات مؤ منین راستین است در زندگى خود پیاده کنیم و ضعف و زبونى و وابستگى به این و آن را در پناه ایمان و توکل از خود دور سازیم و هر روزى که بر ما مى گذرد،
در مرحله تازه اى از ایمان و آگاهى گام بگذاریم و همواره در پرتو ایمان احساس مسئولیت در برابر آنچه در اجتماعمان مى گذرد داشته باشیم رابطه ما با خدا و خلق آنچنان قوى باشد که از همه سرمایه هاى وجود خویش در پیشبرد اجتماع انفاق کنیم روزگارمان چنین خواهد بود که امروز است ؟!
ذکر این موضوع نیز لازم است ، که ایمان مراحلى دارد و درجاتى ، ممکن است در پاره اى از مراحل به قدرى ضعیف باشد که جلوه هاى عملى قابل ملاحظه اى از خود نشان ندهد، و با بسیارى از آلودگیها نیز بسازد، ولى یک ایمان راسخ و حقیقى و محکم محال است از جنبه هاى عملى و مثبت و سازنده خالى شود.
منبع تفسیر نمونه ومجمع البیان